Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (5846 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
breeding
U
پرورش حیوانات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sericulture
U
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system
U
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
U
پرورش اموزش و پرورش
rabbitry
U
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
lore
U
حیوانات
floriculture
U
پرورش گل
fosterage
U
پرورش
nourishment
U
پرورش
breeding
U
پرورش
training
پرورش
culture
U
پرورش
culturing
U
پرورش
cultures
U
پرورش
pedagogy
U
پرورش
nurture
U
پرورش
nurtured
U
پرورش
nurtures
U
پرورش
cultivation
U
پرورش
nurturing
U
پرورش
upbringing
U
پرورش
foals
U
توله حیوانات
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
stray animals
U
حیوانات ضاله
rodentia
U
حیوانات قراضه
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
feedstuff
U
خوراک حیوانات
dung
U
مدفوع حیوانات
home range
U
جایگاه حیوانات
domestic animals
U
حیوانات اهلی
foal
U
توله حیوانات
venery
U
حیوانات شکارشونده
wildlife
U
حیوانات وحشی
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
chit
U
توله حیوانات
bestiality
U
جماع با حیوانات
zoolatry
U
پرستش حیوانات
zootomy
U
تشریح حیوانات
chits
U
توله حیوانات
bring up
U
پرورش دادن
ostreiculture
U
پرورش صدف
aviculture
U
پرورش مرغ
character training
U
پرورش منش
germiculture
U
پرورش میکروب
mariculture
U
پرورش دریازیان
swannery
U
محل پرورش قو
silviculture
U
پرورش جنگل
ser
U
پرورش نوغان
self culture
U
پرورش نفس
self cultivation
U
پرورش نفس
unbred
U
پرورش نیافته
pisciculture
U
پرورش ماهی
p.exercise
U
پرورش بدنی
mental discipline
U
پرورش ذهنی
processes
U
پرورش دادن
process
U
پرورش دادن
fostered
U
پرورش دادن
fostering
U
پرورش دادن
education
U
اموزش و پرورش
fosters
U
پرورش دادن
foster
U
پرورش دادن
body-building
U
پرورش اندام
data processing
U
پرورش اطلاعات
body building
U
پرورش اندام
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
silviculturist
U
ویژه گر پرورش جنگل
education department
U
اداره آموزش و پرورش
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
poulterer
U
پرورش دهنده طور
nature nurture controversy
U
مجادله سرشت- پرورش
viniculture
U
پرورش انگور شراب
educationists
U
متخصص اموزش و پرورش
special education
U
اموزش و پرورش استثنایی
falconers
U
پرورش دهنده شاهین
falconer
U
پرورش دهنده شاهین
piscicultural
U
مربوط به پرورش ماهی
manpower development
U
پرورش نیروی انسانی
educational
U
مربوط به اموزش و پرورش
f.education
U
پرورش واموزش دختران
culture of bees
U
پرورش یا تربیت زنبور
comparative education
U
اموزش و پرورش تطبیقی
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
calf machine
U
دستگاه پرورش عضله
educationalists
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationalist
U
کارشناس اموزش و پرورش
apiculture
U
پرورش زنبور عسل
educationist
U
کارشناس اموزش و پرورش
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
educationists
U
کارشناس اموزش و پرورش
rosarian
U
پرورش دهنده گل سرخ
ser
U
پرورش کرم ابریشم
educationist
U
متخصص اموزش و پرورش
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
apiarian
U
مربوط به پرورش زنبور عسل
incubator
U
محل پرورش اطفال زودرس
hennery
U
مزرعه یا محل پرورش مرغ
haute ecole
U
پرورش اسب در سطح عالی
incubators
U
محل پرورش اطفال زودرس
beekeeper
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
ranches
U
در مرتع پرورش احشام کردن
apiarist
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
upbringing
U
روش اموزش و پرورش بچه
sericulturist
U
پرورش دهنده کرم ابریشم
ranch
U
در مرتع پرورش احشام کردن
sericultural
U
وابسته به پرورش کرم ابریشم
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
orthogenesis
U
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
thremmatology
U
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler
U
جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
live stock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding
U
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
livestock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle
U
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
standard bred
U
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
tusk
U
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
U
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
general grant
U
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
pounded
U
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound
U
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounds
U
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding
U
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
relief
U
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
lion rug
U
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
develop
U
بسط دادن پرورش دادن
develops
U
بسط دادن پرورش دادن
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history
Forum search
2
میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1
vegan
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com